پزشکان ادیب

پزشکان و ادبیات

پزشکان ادیب

پزشکان و ادبیات

اروین د. یالوم



اروین دیوید یالوم در سال ۱۹۳۱ در واشنگتن به دنیا آمد، پدرو مادر او مدت کوتاهی بعد از جنگ جهانی اول از روسیه به آمریکا مهاجرت کرده بودند. اروین یهودی بود و به گفته خودش آن موقع‌ها در دهه 40 یهودی‌ها دوست داشتند یا بچه شان مثل خودشان تاجر شود یا مثل همسالانشان پزشک. او می‌دانست که تخصص روان پزشکی به حرف‌های تولستوی و داستایوفسکی شبیه‌تر است و برای همین پزشکی خواند. غرق شدن در کتاب‌های آکادمیک پزشکی ذوق قصه گویی‌اش را برای مدتی کور کرد اما به محض شروع کار روان پزشکی دوباره حسش بیدار شد.

 او ابتدا در دانشگاه جرج واشنگتن و سپس در سال ۱۹۵۲ در دانشگاه بوستون در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۶۰  در رشته روانپزشکی از دانشگاه جانز هاپکینز  فارغ التحصیل شد و بعد از گذراندن دو سال خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا یا اگزیستانسیال را پایه گذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده است و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده رمان‌های روانشناختی، به ویژه رمان مشهور وقتی نیچه گریست شهرت دارد.

منابع: وبسایت شخصی اروین د. یالوم، ویکی پدیا ، همشهری جوان ( متن کامل آن در ادامه مطلب)

                                                                                                 

ادامه مطلب ...

پیو باروخا


پیو باروخا در دسامبر سال 1872 در شهر سن سباستین-مرکز استان گیپوسکوا از بخش خود مختار باسک- به دنیا آمد. پدرش سرافین باروخا نویسنده و سراینده اشعار اپرا بود. پیو باروخا در والنسیا به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت  و در سال 1891 فارغ التحصیل شد و گیپوسکوا را ترک کرد و  به عنوان پزشک مشغول به کار شد ولی تنها دوره ی کوتاهی به طبابت پرداخت.

پیو باروخا، نویسنده‌ای آزادیخواه و شوخ بود، نسبت به زندگی نظری بدبین داشت. نوشته‌های او شامل بحث درباره مسائلی است که با قراردادهای اجتماعی در تعارض است. او یکی از اعضای گروهی از نویسندگان اسپانیایی موسوم به نسل ۹۸ (نسل 1898) بود که  قصد داشتند حیات فرهنگی خود را جانی دوباره بخشند.

آثار او هشتاد عنوان را شامل می‌شود. «بیقراری‌های شانتی آندیا» (۱۹۵۹) از مهمترین آثار اوست.

پیو باروخا تا پایان عمر ازدواج نکرد وی در سال ۱۹۵۶(در 83 سالگی) درگذشت و در مادرید به خاک سپرده شد.


منابع: ویکی پدیا، سایت کتاب های کلاسیک اسپانیا

                                                                                                       

تقی مدرسی


تقی مدرسی در 18 مهر ۱۳۱۱ در شهر تهران زاده شد. دوره ابتدایی را در دبستان ناصر خسرو و عنصری گذراند؛ در همین سال ها بود که وی پدرش را از دست داد. در سال ۱۳۳2 تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه تهران را آغاز کرد و هم زمان با آن برای کمک به مخارج تحصیل به صورت پاره وقت در بانک ملی کار می کرد. رمان "یکلیا و تنهایى او"  در سال (۱۳۳۴) چاپ شد که هر چند اولین تجربه اش بود اما او را به عنوان چهره اى شاخص در ادبیات آن سال های ایران معرفى کرد و در همان سال برنده جایزه ادبی سخن شد.

در سال ۱۳۳8 تحصیلات دانشگاهی اش را در دانشگاه تهران به پایان رسانید  و در سپس به قصد ادامه تحصیل به آمریکا رفت؛ مدت کوتاهی دوره دستیاری در رشته آسیب شناسی(پاتولوژی) را آغاز کرد ولی در سال ۱۳۴0 برای گذراندن رزیدنتی در رشته روانپزشکی به دانشگاه دوک در کارولینای شمالی رفت و ادامه تحصیلاتش را در دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا پی گرفت و در سال ۱۳۴۶ در دانشگاه مریلند در بالتیمور استخدام شد.در همین سال ها (۱۳۴۳) بود که وی با آن تیلور نویسنده و زبان شناس آمریکایى ازدواج کرد. وی در  اردیبهشت ماه ۱۳۷۶ در شهر بالتیمور در ایالت مریلند در سن ۶۵ سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.


آثار: یکلیا و تنهایى او، شریفجان شریفجان، کتاب آدم هاى غایب، آداب زیارت


منابع: گفتگو با تقی مدرسی (زندگی و آثار و برنامه های تقی مدرسی) در نشریه کلک (قابل دسترسی در پایگاه تخصصی مجلات نور)، ویکی پدیا

                                                                                                               

مجدالدین میرفخرایی (گلچین گیلانی)


مجدالدین میرفخرایی(متخلص به گلچین گیلانی) در سال 1288 در شهر رشت زاده شد، خانواده اش از بزرگان و سرشناسان گیلان و رشت بودند. وی دوره ابتدایی را در رشت گذرانید و پس از پایان این دوره به تهران آمد و ابتدا در مدرسه سیروس و سپس در شعبه ادبی دبیرستان دارالفنون نام نوشت. در همین دوران تعداد قابل توجهی از اشعار او به سبک قدیم و در قالب های قصیده، غزل و قطعه در مجله ارمغان و فروغ به چاپ رسید. ایشان سپس به دارالمعلمین عالی وارد شد و در ادبیات، فلسفه و علوم تربیتی لیسانس گرفت و پس از فارغ التحصیلی در آزمون اعزام دانشجو به اروپا پذیرفته شد و رهسپار انگلستان شد.(سال 1312 ه.ش)  پس از پایان دوره زبان آموزی ابتدا به تحصیل در رشته ی ادبیات پرداخت ولی مدتی نگذشت که از تحصیل در ادبیات دست کشید و به رشته ی پزشکی پرداخت. با شروع جنگ جهانی دولت ایران همه ی دانشجویان اعزامی را فراخواند ولی گلچین هم چنان در لندن ماند و به دلیل نرسیدن پول از ایران به کارهایی چون گویندگی در رادیو و راننده آمبولانس و ... پرداخت تا اینکه بعد از پایان جنگ جهانی توانست در رشته عفونی و بیماری های گرمسیری تخصص بگیرد. دکتر میر فخرایی در لندن به طبابت اشتغال داشت و در خیابان معروف هارلی استریت نیز مطبی داشت و علاوه بر آن مدت زیادی سِمت مشاورت طبی سفارت انگلستان را بر عهده داشت.

از آثارش سه مجموعه ی شعر، "گلی برای تو"؛ "مهر و کین"، و "نهفته" یا "نهضت"، که در ۱۹۴۸ م در لندن به چاپ رسید؛ شعر باران(باز باران با ترانه... با گهر های فراوان...)  او یکی از معروفترین شعرهایش است، او اولین شاعر نوپردازی است که شعرش به کتاب‌های دوره ی ابتدائی راه یافت.

زندگی گلچین پس از شصت و سه بهار در آبان 1351 ه.ش در لندن به پایان رسید.(ظاهراً به دلیل سرطان خون)


منابع:گلچین گیلانی در قلمرو زندگی و شعر- کامیار عابدی- مجله ادبیات و زبان ها؛ زمستان 1371؛ شماره 31(قابل دسترسی در پایگاه مجلات تخصصی نور)؛ ویکی پدیا

                                                                                                            


شعر باز باران در ادامه مطلب...

 

ادامه مطلب ...

آرتور شنیتسلر


آرتور شنیتسلر فرزند یوهان شنیتسلر ، پزشک برجسته‌ی اتریش- مجارستانی بود. در نوجوانی اشعارش در روزنامه های مهم چاپ شدند. شنیتسلر در 1879 در دانشگاه وین تحصیل پزشکی را آغاز کرد و در سال 1885 فارغ التحصیل شد. یک سال بعد در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد. با این که پزشکی به او بینشی منحصر به فرد بخشید و ذهنش را روشن کرد، به باور خودش با طبیعت هنری او تناسبی نداشت. شنیتسلر در کلینیک پدرش به کار مشغول بود و به او در ویرایش مجله ی پزشکی اش کمک می کرد، تا این که با مرگ پدرش در 1893پزشکی را رها کرد . او فقط چند بیمار خصوصی را می پذیرفت و به نوشتن روی آورد. او نسبتاً دیر به دنیای ادبیات وارد شد اما موفقیت های زود هنگامش به سرعت او را به نویسنده ای معتبر تبدیل کرد. آثار بعدی اش از نظر فرم چنان بدیع بود که او را در رده ی پیشگامان مدرنیسم ادبی قرار داد، و از نظر محتوا چنان هزلی که سانسور، تعقیب حقوقی، و شکایت را برایش به دنبال داشت. شنیتسلر حتی وقتی که به طور تمام وقت به عنوان پزشک به کار مشغول شده بود، بیش از هر چیز مجذوب روان شناسی بود. در سال 1914، شنیتسلر دریافت که آکادمی نوبل در نظر دارد که جایزه را به طور مشترک به او و پیتر آلتنبرگ بدهد اما شروع جنگ مانع برگزاری مراسم اهدای جوایز نوبل در آن سال شد. بیشتر آثار او جنجال برانگیز بودند. با توجه به جهان‌بینی نسبی‌گرا و تقابل دیدگاه آرتور شنیتسلر با سامی‌ستیزی رایج در آن دوره، انتشار آثار این نویسنده در اتریش و آلمان نازی ممنوع بود. در کتاب‌سوزان سال ۱۹33 آثار آرتور شنیتسلر -دو سال پس از مرگش- به همراه آثار نویسندگانی دیگر به دست شعله‌ها سپرده شد.

توانایی شنیتسلر بیش از هر جای دیگری در نمایشنامه هایش آشکار می شود: ایجاز، گفت وگوها و تاکید او بر بدن انسان به عنوان محمل اصلی تجربیات زندگی و مرگ، که تحصیلات پزشکی اش هم در آن تاثیر داشت. شنیتسلر سال های پایانی عمرش را در ویلایی مجلل مشرف بر وین گذارند و بیشتر اوقاتش را به نوشتن سپری کرد. او در 21 اکتبر سال 1931 در 69  سالگی درگذشت.

منابع: سایت ادبیات ما، ویکی پدیا

                                                                                                    

لویی-فردینان سلین


نام اصلی اش لویی فردینان دتوش بود و نام مستعار سلین را شاید برای ادای دین و احترام به مادربزرگش برگزید. وی در 27 ماه می در پاریس چشم به جهان گشود. سلین تا سال 1907 به مدارس محلی می رفت و از آن سال به بعد او را به آلمان و انگلستان فرستادند. به این ترتیب توانست به زبان ها و فرهنگ های دیگر به آسانی دست یابد و بعد ها مبنای آثارش قرار بگیرد. در سال 19912 برای سه سال در سواره نظام ارتش ثبت نام کرد. دو سال بعد در یک عملیات نظامی وی داوطلب شد با اسب پیامی را برساند که در آن سلین مجروح شد و بازوی راستش تقریباً از کار افتاد و شنوایی اش آسیب دید.

وی در سال 1915 مدتی در کنسولگری فرانسه در لندن مشغول شد و یک سال بعددر کامرون (از مستعمرات آلمان) در یک شرکت بازرگانی کار گرفت. در سال 1917 به پاریس بازگشت و به علت تسلط به زبان انگلیسی در بخش پاریس بنیاد راکفلر مشغول به کار شد و سخنرانی هایی در خصوص بیماری های ریه داشت و پس از آن بود که به پزشکی علاقمند شد. سلین در سال 1921 تحصیلات خود را در پزشکی آغاز کرد و پس از اخذ مدرک دکترا مطبی خصوصی در رنه باز کرد که پس از چند ماه تعطیل شد و سپس رهسپار زوریخ شد و به واسطه اشتغال در جامعه ملل به کشورهای زیادی سفر کرد که این سال ها آغازی بود برای نویسندگی اش؛ البته بنا به ادعای خود برای گذران زندگی و پول درآوردن به نوشتن روی آورد.

وی رمان سفر به انتهای شب را در سال 1932 چاپ کرد که جایزه ادبی رئودو را نصیب او کرد. رمان مرگ قسطی اثر بعدی او بود، سلین در سال 1937 هیچ و پوچ برای یک کشتار را به چاپ رسانید که آغازی برای تمایلات جدی ضد یهود و از دیدگاه خودش بیان صلح جهانی او بود. انتشار جزوه مدرسه ی جنازه ها منجر به تبعید و زندانی شدن او شد. سلین در طی جنگ جهانی دوم طی سال های 1944-1939 به عنوان پزشک کشتی به خدمت ارتش در آمد و پس از سقوط فرانسه اوضاع برایش راحت تر شد و سرپرست کلینیک پزشکی شد ولی با پایان سال 1944 و بعد از اینکه معلوم شد آلمان جنگ را می بازد وی به دانمارک گریخت ولی در آنجا دستگیر شد و 14 ماه را در بخش محکومان به مرگ سپری کرد و در سال 1947 آزادی مشروط بدست آورد و در سال 1951 به خیانت محکوم شد ولی ارتش فرانسه به دلیل رشادت در جنگ جهانی اول او را مورد عفو قرار داد و سلین فرصت یافت تا تبعید گاه خود دانمارک را ترک کند و به فرانسه بازگردد.

سرانجام سلین در اول ژوییه 1961 دیده از جهان فرو بست و او را در گورستان مودون به خاک سپردند.


آثار: سفر به انتهای شب، مرگ قسطی، دسته دلقک ها، معرکه(جنگ)، افسانه ای برای وقتی دیگر


منبع: مجله بخارا خرداد 1385 شماره 51، سالشمار و کتابشناسی لویی فردینان سلین( قابل دسترسی در پرتال جامع علوم انسانی)

                                                                                                       

بهرام صادقی


بهرام صادقی (اسم مستعار: صهبا مقداری که درهم ریخته نامش بود )  18 دی‌ماه 1315  در نجف‌آباد اصفهان چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی را در نجف آباد به پایان برد و دیپلم را در اصفهان گرفت او سپس تحصیلاتش را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران ادامه داد هر چند بعد ها به طور پراکنده طبابت کرد. صادقی از سن بیست سالگی هم‌زمان با تحصیل در رشته پزشکی، داستان‌هایش را در مجله‌های ادبی چون سخن، صدف، فردوسی، کیهان هفته، جنگ اصفهان، جهان‌ نو و جنگ فلک‌ افلاک منتشر می‌کرد. صادقی داستان های اصلی خود را در سال های 41 - 1335  نوشت و به عنوان درخشانترین داستان نویس دهه سی شناخته شد. وی ملکوت، تنها داستان بلندش، را در بیست و پنج سالگی منتشر کردمجموعه داستان سنگر و قمقمه‌های خالی، داستان بلند ملکوت و چند داستان کوتاه پراکنده، کل آثار او را تشکیل می‌دهند. همین دو کتاب چاپ شده آن‌قدر بود که او را از بزرگ‌ترین داستان نویسان معاصر ایران و صاحب سبکی پیشرو بدانند به شهادت نقدها و تحلیل هایی که منتقدان و صاحب نظران نوشته اند، کتاب ملکوت را بعد از رمان بوف کور صادق هدایت باید در زمره دومین رمان ذهنی و مدرن داستان ایرانی دانست.

بهرام صادقی درنهایت در آذرماه ۱۳۶۳ به دلیل ایست قلبی در تهران از دنیا رفت.


منابع: بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، بانک اطلاعات نشریات (به نقل از روزنامه اعتماد)، سایت دیباچه