آرتور شنیتسلر فرزند یوهان شنیتسلر ، پزشک برجستهی اتریش- مجارستانی بود. در نوجوانی اشعارش در روزنامه های مهم چاپ شدند. شنیتسلر در 1879 در دانشگاه وین تحصیل پزشکی را آغاز کرد و در سال 1885 فارغ التحصیل شد. یک سال بعد در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد. با این که پزشکی به او بینشی منحصر به فرد بخشید و ذهنش را روشن کرد، به باور خودش با طبیعت هنری او تناسبی نداشت. شنیتسلر در کلینیک پدرش به کار مشغول بود و به او در ویرایش مجله ی پزشکی اش کمک می کرد، تا این که با مرگ پدرش در 1893پزشکی را رها کرد . او فقط چند بیمار خصوصی را می پذیرفت و به نوشتن روی آورد. او نسبتاً دیر به دنیای ادبیات وارد شد اما موفقیت های زود هنگامش به سرعت او را به نویسنده ای معتبر تبدیل کرد. آثار بعدی اش از نظر فرم چنان بدیع بود که او را در رده ی پیشگامان مدرنیسم ادبی قرار داد، و از نظر محتوا چنان هزلی که سانسور، تعقیب حقوقی، و شکایت را برایش به دنبال داشت. شنیتسلر حتی وقتی که به طور تمام وقت به عنوان پزشک به کار مشغول شده بود، بیش از هر چیز مجذوب روان شناسی بود. در سال 1914، شنیتسلر دریافت که آکادمی نوبل در نظر دارد که جایزه را به طور مشترک به او و پیتر آلتنبرگ بدهد اما شروع جنگ مانع برگزاری مراسم اهدای جوایز نوبل در آن سال شد. بیشتر آثار او جنجال برانگیز بودند. با توجه به جهانبینی نسبیگرا و تقابل دیدگاه آرتور شنیتسلر با سامیستیزی رایج در آن دوره، انتشار آثار این نویسنده در اتریش و آلمان نازی ممنوع بود. در کتابسوزان سال ۱۹33 آثار آرتور شنیتسلر -دو سال پس از مرگش- به همراه آثار نویسندگانی دیگر به دست شعلهها سپرده شد.
توانایی شنیتسلر بیش از هر جای دیگری در نمایشنامه هایش آشکار می شود: ایجاز، گفت وگوها و تاکید او بر بدن انسان به عنوان محمل اصلی تجربیات زندگی و مرگ، که تحصیلات پزشکی اش هم در آن تاثیر داشت. شنیتسلر سال های پایانی عمرش را در ویلایی مجلل مشرف بر وین گذارند و بیشتر اوقاتش را به نوشتن سپری کرد. او در 21 اکتبر سال 1931 در 69 سالگی درگذشت.
منابع: سایت ادبیات ما، ویکی پدیا