تقی مدرسی در 18 مهر ۱۳۱۱ در شهر تهران زاده شد. دوره ابتدایی را در دبستان ناصر خسرو و عنصری گذراند؛ در همین سال ها بود که وی پدرش را از دست داد. در سال ۱۳۳2 تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه تهران را آغاز کرد و هم زمان با آن برای کمک به مخارج تحصیل به صورت پاره وقت در بانک ملی کار می کرد. رمان "یکلیا و تنهایى او" در سال (۱۳۳۴) چاپ شد که هر چند اولین تجربه اش بود اما او را به عنوان چهره اى شاخص در ادبیات آن سال های ایران معرفى کرد و در همان سال برنده جایزه ادبی سخن شد.
در سال ۱۳۳8 تحصیلات دانشگاهی اش را در دانشگاه تهران به پایان رسانید و در سپس به قصد ادامه تحصیل به آمریکا رفت؛ مدت کوتاهی دوره دستیاری در رشته آسیب شناسی(پاتولوژی) را آغاز کرد ولی در سال ۱۳۴0 برای گذراندن رزیدنتی در رشته روانپزشکی به دانشگاه دوک در کارولینای شمالی رفت و ادامه تحصیلاتش را در دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا پی گرفت و در سال ۱۳۴۶ در دانشگاه مریلند در بالتیمور استخدام شد.در همین سال ها (۱۳۴۳) بود که وی با آن تیلور نویسنده و زبان شناس آمریکایى ازدواج کرد. وی در اردیبهشت ماه ۱۳۷۶ در شهر بالتیمور در ایالت مریلند در سن ۶۵ سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
آثار: یکلیا و تنهایى او، شریفجان شریفجان، کتاب آدم هاى غایب، آداب زیارت
منابع: گفتگو با تقی مدرسی (زندگی و آثار و برنامه های تقی مدرسی) در نشریه کلک (قابل دسترسی در پایگاه تخصصی مجلات نور)، ویکی پدیا
مجدالدین میرفخرایی(متخلص به گلچین گیلانی) در سال 1288 در شهر رشت زاده شد، خانواده اش از بزرگان و سرشناسان گیلان و رشت بودند. وی دوره ابتدایی را در رشت گذرانید و پس از پایان این دوره به تهران آمد و ابتدا در مدرسه سیروس و سپس در شعبه ادبی دبیرستان دارالفنون نام نوشت. در همین دوران تعداد قابل توجهی از اشعار او به سبک قدیم و در قالب های قصیده، غزل و قطعه در مجله ارمغان و فروغ به چاپ رسید. ایشان سپس به دارالمعلمین عالی وارد شد و در ادبیات، فلسفه و علوم تربیتی لیسانس گرفت و پس از فارغ التحصیلی در آزمون اعزام دانشجو به اروپا پذیرفته شد و رهسپار انگلستان شد.(سال 1312 ه.ش) پس از پایان دوره زبان آموزی ابتدا به تحصیل در رشته ی ادبیات پرداخت ولی مدتی نگذشت که از تحصیل در ادبیات دست کشید و به رشته ی پزشکی پرداخت. با شروع جنگ جهانی دولت ایران همه ی دانشجویان اعزامی را فراخواند ولی گلچین هم چنان در لندن ماند و به دلیل نرسیدن پول از ایران به کارهایی چون گویندگی در رادیو و راننده آمبولانس و ... پرداخت تا اینکه بعد از پایان جنگ جهانی توانست در رشته عفونی و بیماری های گرمسیری تخصص بگیرد. دکتر میر فخرایی در لندن به طبابت اشتغال داشت و در خیابان معروف هارلی استریت نیز مطبی داشت و علاوه بر آن مدت زیادی سِمت مشاورت طبی سفارت انگلستان را بر عهده داشت.
از آثارش سه مجموعه ی شعر، "گلی برای تو"؛ "مهر و کین"، و "نهفته" یا "نهضت"، که در ۱۹۴۸ م در لندن به چاپ رسید؛ شعر باران(باز باران با ترانه... با گهر های فراوان...) او یکی از معروفترین شعرهایش است، او اولین شاعر نوپردازی است که شعرش به کتابهای دوره ی ابتدائی راه یافت.
زندگی گلچین پس از شصت و سه بهار در آبان 1351 ه.ش در لندن به پایان رسید.(ظاهراً به دلیل سرطان خون)
منابع:گلچین گیلانی در قلمرو زندگی و شعر- کامیار عابدی- مجله ادبیات و زبان ها؛ زمستان 1371؛ شماره 31(قابل دسترسی در پایگاه مجلات تخصصی نور)؛ ویکی پدیا
شعر باز باران در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...
بهرام صادقی (اسم مستعار: صهبا مقداری که درهم ریخته نامش بود ) 18 دیماه 1315 در نجفآباد اصفهان چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی را در نجف آباد به پایان برد و دیپلم را در اصفهان گرفت او سپس تحصیلاتش را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران ادامه داد هر چند بعد ها به طور پراکنده طبابت کرد. صادقی از سن بیست سالگی همزمان با تحصیل در رشته پزشکی، داستانهایش را در مجلههای ادبی چون سخن، صدف، فردوسی، کیهان هفته، جنگ اصفهان، جهان نو و جنگ فلک افلاک منتشر میکرد. صادقی داستان های اصلی خود را در سال های 41 - 1335 نوشت و به عنوان درخشانترین داستان نویس دهه سی شناخته شد. وی ملکوت، تنها داستان بلندش، را در بیست و پنج سالگی منتشر کرد. مجموعه داستان سنگر و قمقمههای خالی، داستان بلند ملکوت و چند داستان کوتاه پراکنده، کل آثار او را تشکیل میدهند. همین دو کتاب چاپ شده آنقدر بود که او را از بزرگترین داستان نویسان معاصر ایران و صاحب سبکی پیشرو بدانند به شهادت نقدها و تحلیل هایی که منتقدان و صاحب نظران نوشته اند، کتاب ملکوت را بعد از رمان بوف کور صادق هدایت باید در زمره دومین رمان ذهنی و مدرن داستان ایرانی دانست.
بهرام صادقی درنهایت در آذرماه ۱۳۶۳ به دلیل ایست قلبی در تهران از دنیا رفت.
منابع: بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، بانک اطلاعات نشریات (به نقل از روزنامه اعتماد)، سایت دیباچه
دکتر قاسم غنی در سال 1272 شمسی در سبزوار به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالغنی از ملاکان بزرگ منطقه بود. قاسم غنی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در مکتبخانه طی کرد و در سن 12 سالگی بعد از فوت پدرش، توسط دایی خود به مدرسه دارالفنون فرستاده شد سپس برای ادامه تحصیل رهسپار لبنان شد و در مدرسه سن ژوزف بیروت علاوه بر آموختن زبان انگلیسی و عربی مقدمات طب را نیز طی کرد و وارد کالج آمریکایی شد و در سال 1299 دوره دانشکده پزشکی را به پایان رساند. مدتی در مشهد و سبزوار به طبابت پرداخت. در ۱۳۱۴ استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد. وی در دورههای دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم از طرف مردم مشهد نماینده مجلس شورای ملی و یکبار وزیر فرهنگ و یکبار وزیر بهداری شد. مدتی نیز سفیر ایران در کشورهای ترکیه و مصر بود. با محمد قزوینی در تصحیح دیوان حافظ و با محمدعلی فروغی در تصحیح رباعیات خیام همکاری کرد.
دکتر غنی در ۱۳۳۱ در سان فرانسیسکو درگذشت و در نزدیکی همان شهر مدفون است.
منابع: دوران (پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران)، ویکی پدیا، کتابخانه تخصصی ادبیات
غلامحسین ساعدی دربیست و چهارم دیماه سال 1314 درتبریز به دنیا آمد، در خانوادهای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال. در مرداد 1332 هنگام کودتای 28 مرداد وارد دانشکدهی پزشکی تبریز شد و در اواخر سالهای دانشکده فعالیت هنری و ادبی خود را مجدانه پیگیری کرد. ساعدی در دههی 40 که دورهای خاص در ادبیات ایران محسوب میشود، رشد کرد و به تحصیل خود در رشته روان پزشکی ادامه داد. عمدهی فعالیتهای قلمی ساعدی درحوزه نمایش نامه نویسی است و به همراه تنی چند هم چون بیضایی، رادی و نصیریان پیش زمینهی تئاتر را بینان نهادند. او که در ابتدا به عنوان نمایشنامهنویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود، با نگارش داستانهای زیبایی چون "گدا"، "دو برادر" و "آرامش در حضور دیگران"، جایگاه خود را به عنوان یکی از خلاقترین داستاننویسان ایران نیز تثبیت کرد. آثار او دستمایه برخی از بهترین فیلمهای بلند سینمای ایران قرار گرفته است، که از جمله آنها میتوان فیلمهای گاو ساخته داریوش مهرجویی (1348)، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی (1349) و "دایره مینا" ساخته داریوش مهرجویی (1353) را نام برد.ساعدی در دههی 60 از ایران خارج به فرانسه رفت. غلامحسین ساعدی در روز شنبه 2 آذر 1364 در پاریس درگذشت ( به علت خونریزی دستگاه گوارش) و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت به خاک سپردهشد.
آثار:
داستان ها:
مرغ انجیر، خانههای شهر ری، گدا، عزاداران بیل، دندیل، واهمههای بینام و نشان، ترس و لرز، توپ، شب نشینی با شکوه، گور وگهواره
نمایشنامه و فیلمنامه:
لیلاج، قاصدکها، کار با فکها در سنگر، شان فریبک، کلاته گل، عروسی، ده لال بازی، انتظار، بهترین بابای دنیا ، چوب بهدستان ورزیل، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، خانه روشنی، دیکته و زوایه، فصل گستاخی، پرواربندان، وای بر مغلوب، چشم در برابر چشم، عاقبت قلمفرسایی، آی با کلاه، جانشین ،ماه عسل و ماه نمیشنویم
منابع: ویکی پدیا، بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، دانشنامه رشد