پزشکان ادیب

پزشکان و ادبیات

پزشکان ادیب

پزشکان و ادبیات

آنتوان چخوف


آنتوان چخوف داستانسرای معروف روسی در ۱۷ ژانویه ی سال ۱۸۶۰ در شهر «تاگان روگ» در شمال قفقاز به دنیا آمد و. با آنکه چخوف در سختی و فشار زندگی می نمود ولی  با کار و کوشش فراوان تحصیلات مقدماتی خود را در «ژبمنازیوم » مسقط الرأس خاتمه داد و برای تحصیل در دانشکده ی پزشکی عازم مسکو شد و در سال ۱۸۷۹ در نوزده سالگی وارد دانشگاه مسکو گردید و به تحصیل طب پرداخت. وی تنها به تحصیل در دانشکده اکتفا نکرد و با وجود ذوق فطری به نوشتن داستانها و نوول ها و مقالات در مطبوعات فکاهی سرگرم شد و به این جهت وقتی در سال ۱۸۸۴ درجه ی دکترای طب را گرفت شغل طبابت را با حرفه ی نویسندگی توأم ساخت ولی بعدها تمام اوقات خود را وقف نوشتن کرد و از این راه مقام شامخی در دنیا به دست آورد. چخوف جز در دوره ی عمومیت بیماری و یا در سالهای ۱۸۹۲ و ۱۸۹۳ به طبابت نپرداخت. نخستین داستانهای او با نام مستعار «چخوف» انتشار یافت و در سال ۱۸۸۶ برخی از داستانهایش به صورت کتابی به نام «داستانهای رنگارنگ» منتشر شد، این کتاب موفقیت بسیار کسب کرد. در سال ۱۸۸۷ وی نخستین نمایشنامه ی خود را به نام «ایوانف» تحریر کرد. «آنتون چخوف» در سی سالگی مبتلا به بیماری سل گردید که تا پایان حیات کوتاهش مونس این نویسنده ی بزرگ بود و بالاخره هم باعث مرگ وی شد. با آنکه چخوف مریض بود و با آنکه خودش هم طبیب و از مرض خود اطلاع داشت با این وصف دمی از کار و کوشش دست بر نمی داشت و تقریباً تمام ساعات فراغت خود را سرگرم نوشتن بود و برای مطالعه ی روحیات و احوال عموم مردم و طبقات مختلف به مسافرتها و گردشهای پر زحمتی تن می داد، چنانکه در سال ۱۸۹۰ راه سخت و دور و دراز سیبری را در پیش گرفت و در آنجا وضع تبعیدیها را مطالعه کرد و از این سفر ره آوردی به نام «جزیره ی ساخالین» برای ستمدیدگان رژیم تزاری به ارمغان آورد که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد . وی در سال ۱۸۹۶ نمایشنامه ی خود را به نام «مرغ نوروزی» در مسکو انتشار داد، اما این اثر در «پطرزبورگ» با عدم موفقیت روبرو شد و دو سال بعد در سال ۱۸۹۸در مسکو نیز از این نمایشنامه تجلیل شایانی شد. «آنتون چخوف» در سال ۱۹۰۰ بر اثر توجه نویسندگان و دانشمندان و قاطبه ی ملت به وی و در نتیجه ی نفوذ و شهرت انکار ناپذیر خود به عضویت افتخاری آکادمی روسیه انتخاب شد و مورد تقدیر فراوان قرار گرفت. «عمووانیا» در ۱۸۹۹ و «سه خواهران» و «باغ گیلاس»  از جمله نمایشنامه های او بود که در مسکو با موفقیت روبرو شد. در جهان هنر و ادب پیروزی روزافزون چخوف افتخارات زیادی برای وی فراهم آورد و آکادمی برای مجموعه ی داستانهایش جایزه ی «پوشکین» را به وی اهداء کرد. چخوف به نویسندگی خود ادامه می داد که بیماری وی شدیدتر شد و به دستور پزشکان ناگزیر به نقاط جنوبی فرانسه رفت و با آنکه کار کردن برایش زیان داشت دست از کارهای ادبی نکشید و پس از مدتی اقامت در آن کشور به مسافرت خود در ایتالیا و آلمان ادامه داد و بالاخره به وطن خود بازگشت و در دوم ژوئیه ی سال ۱۹۰۴ در ۴۴ سالگی در «بادن وایلر» محلی واقع در جنگل سیاه درگذشت.


منابع: ویکی پدیا، مجله اینترنتی آفتاب

                                                                                                       

غلامحسین ساعدی


غلامحسین ساعدی  دربیست و چهارم دیماه سال 1314  درتبریز به دنیا آمد، در خانواده‌ای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال. در مرداد 1332 هنگام کودتای 28 مرداد وارد دانشکده‌ی پزشکی تبریز شد و در اواخر سال‌های دانشکده فعالیت هنری و ادبی خود را مجدانه پیگیری کرد. ساعدی در دهه‌ی 40 که دوره‌ای خاص در ادبیات ایران محسوب می‌شود، رشد کرد و به تحصیل خود در رشته روان پزشکی ادامه داد. عمده‌ی فعالیت‌های قلمی ساعدی درحوزه نمایش نامه نویسی است و به همراه تنی چند هم چون بیضایی، رادی و نصیریان پیش زمینه‌ی تئاتر را بینان نهادند. او که در ابتدا به عنوان نمایشنامه‌نویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود،‌ با نگارش داستان‌های زیبایی چون "گدا"، "دو برادر" و "آرامش در حضور دیگران"، جایگاه خود را به عنوان یکی از خلاق‌ترین داستان‌نویسان ایران نیز تثبیت کرد. آثار او دستمایه‌ برخی از بهترین فیلم‌های بلند سینمای ایران قرار گرفته است، که از جمله‌ آنها می‌توان فیلم‌های گاو ساخته‌ داریوش مهرجویی (1348)، آرامش در حضور دیگران ساخته‌ ناصر تقوایی (1349) و "دایره‌ مینا" ساخته‌ داریوش مهرجویی (1353) را نام برد.ساعدی در دهه‌ی 60 از ایران خارج به فرانسه رفت. غلامحسین ساعدی در روز شنبه 2 آذر 1364 در پاریس درگذشت ( به علت خون‌ریزی دستگاه گوارش) و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت به خاک سپرده‌شد.


آثار:

داستان ها:

مرغ انجیر، خانه‌های شهر ری، گدا، عزاداران بیل، دندیل، واهمه‌های بینام و نشان، ترس و لرز، توپ، شب نشینی با شکوه، گور وگهواره

 نمایشنامه و فیلمنامه:

لیلاج، قاصدک‌ها، کار با فکها در سنگر، شان فریبک، کلاته گل، عروسی، ده لال بازی، انتظار، بهترین بابای دنیا ، چوب بهدستان ورزیل، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، خانه روشنی، دیکته و زوایه، فصل گستاخی، پرواربندان، وای بر مغلوب، چشم در برابر چشم، عاقبت قلمفرسایی، آی با کلاه، جانشین ،ماه عسل و ماه نمی‌شنویم 


منابع: ویکی پدیا، بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، دانشنامه رشد